مگر تعجّبی دارد که ندارد. با رقّتانگیزترینها که معاصر باشی، از هیچ رخدادی، گیرم رقّتانگیزترین هم، تعجّب نمیکنی. باید انتظارش را میکشیدیم وقتی از پای مینشستیم. باید پیشبینیاش را میکردیم وقتی به هیچ حقیقتی شهادت نمیدادیم. از آن سالها تا امروز، خودمان از نوشتنِ تاریخمان سرباز زدیم، «آلترناتیو» را با توطئهی سکوت برگزار کردیم، رفته [...]
جولای 26, 2015
ناممکن
یادداشت
مخاطب این یادداشت، نویسندگان مستقل و غیر مستقل در ادبیات ایران است. [...]
جولای 26, 2015
ناممکن
یادداشت
دفتر دوم «ناممکن» منتشر شد. [...]
آوریل 16, 2015
ناممکن
یادداشت
قطعهنویسی در مقامِ پاسخ، همزمان، نقیضِ یک پاسخگویی را در خود دارد: قطعه، نسبت به قطعاتِ دیگر، نه مستقل است نه موکول، نه تکمله است نه موجود، نه افزونه است نه الباقی، نه اصل است نه ذیلِ زائد بر اصل، نه صدر است نه ذیل، نه ضمیمه است نه خودِ شیء و هم زمان [...]
بازخوانی متن-ترجمه «تکملهگی» به قلم شاهین کوهساری [...]
دوبار مُردم. در فاصلهی چند ماه: ۲۵ می ۲۰۰۶، ۲۹ دسامبر همان سال. هربار، با استفاده از قویترین امکانات من را به هوش آوردند ـ اصطلاحیست که استفاده میشود ـ هوشیارم کردند، یعنی من را به تمامیی این دنیا بازگرداندند... [...]
برای حفظ سرمایه، شما در برابر دو حاکمیت دمرو میخوابید، آنوقت ایاز را غیراخلاقی میدانید! شما ناشرید یا همدست کتابسوزان؟ جواب آینده را بدهید، همین امروز بدهید، چرا که شما رصدخانهی ادبیات ندارید تا بدانید که هر ایرانی در خانهاش در آینده ممکن است یک روزگار دوزخی آقای ایاز داشته باشد. [...]
اروپا بدهیی بی حدّ و حصری در قبالِ یهودیان داشت، با این همه، بهجای اینکه بدهیاش را پرداخت کند، مردم بیگناهی را مجبور کرد تا این بدهی را بپردازند: ملّتِ فلسطین. صهیونیستها با تکیّه بر گذشتهی نزدیک و دردناکشان، و با وحشتی که از اروپا میآمد، دولت اسرائیل را تشکیل دادند. دولتِ اسرائیل تنها بر [...]
جولای 21, 2014
ناممکن
واکاویهای ناممکن, یادداشت
از ابتدا تا انتها، اینطور وانمود میشود: نه تنها مردم فلسطین باید نیست شوند، اصلن هیچوقت وجود نداشتهاند. فاتحان جزء کسانی بودند که بزرگترین قتل عامِ تاریخ را متحمّل شده بودند. صهیونیستها این قتل عام را بدل به شرّ مطلق کردند. بزرگترین قتلِ عام تاریخ را به شرّ مطلق تبدیل کردن، دیدی مذهبی و عرفانیست، [...]
جولای 14, 2014
ناممکن
واکاویهای ناممکن, یادداشت
در آغاز «نا-بیان» بود و «نا-بیان» هیولا بود. تفکیکِ «بیان» از «نا-بیان»، همان تفکیکِ «معنا» از هیولا، تفکیکِ خدا از شیطان بود: انحرافِ بیان. پس زرتشت نامِ دیگرِ انحرافِ بیان بود: تفکیکِ بیان از نا-بیان، تبدیلِ نا-بیان به بیان. [...]
مارس 10, 2014
ناممکن
یادداشت