Google+
ناممکن

ناممکن

ایاز امروز به سوی من می‌آید | رضا براهنی

ایاز امروز به سوی من می‌آید | رضا براهنی

اياز دست به يك تعكيس‏ زده است. ادبيات ما ادبيات روح است، نه روانشناسى، و نه تن. بى‌شبهه ادبيات كلاسيك فارسى، شاخه‌اى درخشان از ادبيات جهان است. كسى منكر عظمت فردوسى، نظامى، مولوى و حافظ و نثرنويسان بزرگ مثل ابوالفضل بيهقى، روزبهان بقلى شيرازى و ديگران نيست. من از هفت‌پيكر نظامى شعرى تخيلى‌تر در ادبيات [...]

سپتامبر 13, 2017 ناممکن روزگار دوزخی آقای ایاز, واکاوی‌های ناممکن ۰

بریدن، دوختن، حذف و التقاط به نفع وطن‌دوستی | مهدی گنجوی

بریدن، دوختن، حذف و التقاط به نفع وطن‌دوستی | مهدی گنجوی

در این یادداشت سعی می‌کنم نشان دهم چگونه و با چه روش‌هایی سمفونی «ایرانه‌خانم» اثر پیمان سلطانی متکی به تحمیل روایتی وطن‌محور به چند دهه میراث شعری رضا براهنی ساخته شده است. این نوشته به قصد نقد موسیقایی این اثر نیست و نفی یا اثبات ادعاهای خالق آن را در زمینه «خلق مکتب کلاسیک ایرانی» [...]

آگوست 12, 2017 ناممکن واکاوی‌های ناممکن, یادداشت ۰

هَـ هْ | رضا براهنی

هَـ هْ | رضا براهنی

هميشه ما گورستان‌های نو می‌آفرينيم           اما
دل مرا ببين که در گرو گورستان‌های کهنه‌ای ست که گورهاشان در خاک غربال می‌شوند [...]

جولای 30, 2017 ناممکن شعرهای ناممکن ۰

سرپیچی از تسطیحِ تاریخ | حسین ایمانیان

سرپیچی از تسطیحِ تاریخ | حسین ایمانیان

از ۸ تیرماهِ ۱۳۹۶ هامون قاپچی، نویسنده و کارگردان، با بازیِ محسن خوئینی‌ها، ماهان خورشیدی و آبتین یاری تئاترِ معرکه‌ای را در تماشاخانه‌ای نقلی با ظرفیت سی نفر روی صحنه برده‌اند. اتفاقی تأمّل‌انگیز در تئاتری که با کناررفتنِ تدریجیِ نویسنده‌ها و کارگردان‌هایی که از دهه‌هایِ ۴۰ و ۵۰ می‌آمدند دیگر مدّت‌ها بود آن تک‌رخداد‌هایِ تماشایی‌اش [...]

جولای 23, 2017 ناممکن واکاوی‌های ناممکن ۰

زن‌ها در تاریکخانه | رضا براهنی

زن‌ها در تاریکخانه | رضا براهنی

ای کاش من این را می‌توانستم در آن زمان به تو گفته باشم. وقتی که می‌دیدمت که بطری ویسکی را بلند کرده بودی و دهانت را توی تاریکی باز کرده بودی و آن مرد کور داشت تو را نگاه می‌کرد، یا از بالا سر مردم، جای دوری را نگاه می‌کرد، و شاید‌ می‌خواست در خیالش [...]

جولای 12, 2017 ناممکن داستان‌های ناممکن ۰

رادیکال بودن یعنی چه؟ | الن بدیو

رادیکال بودن یعنی چه؟ | الن بدیو

رادیکال بودن یعنی: رفتن تا ریشه‌ی چیزهایی‌ که می‌خواهیم ریشه‌-کن کنیم. [...]

جولای 6, 2017 ناممکن ترجمه‌های ناممکن, واکاوی‌های ناممکن, یادداشت ۰

تخته‌های خیس | یون فوسه

تخته‌های خیس | یون فوسه

این تخته‌های خیس فاصله را کم
نزدیک‌‌مان می‌کند
تخته‌های خیس
و باد شاخ و برگِ‌ها را از جا بلند می‌کند [...]

جولای 4, 2017 ناممکن ترجمه‌های ناممکن, شعرهای ناممکن ۰

نیامد | رضا براهنی

نیامد | رضا براهنی

شتاب کردم که آفتاب بیاید
                            نیامد [...]

ژوئن 28, 2017 ناممکن شعرهای ناممکن ۰

جنده‌ی کناره‌ی نورماندی | مارگوریت دوراس | فارسی‌ی پرهام شهرجردی

جنده‌ی کناره‌ی نورماندی | مارگوریت دوراس | فارسی‌ی پرهام شهرجردی

لوک بوندی از من خواسته بود تا براساس «مرضِ مرگ» نمایش‌نامه‌ای برای تئاتر شائوبونه‌ی برلین بنویسم. درخواست‌‌اش را قبول کرده بودم، با این حال به او گفته بودم که باید از طریقِ اقتباس تئاتری به نمایش‌نامه برسم، باید در متن دست ببرم، مرتّب‌اش کنم، گفته بودم که متن برای خوانده شدن است، برای بازی کردن [...]

ژوئن 19, 2017 ناممکن ترجمه‌های ناممکن, داستان‌های ناممکن ۰

یکی بود یکی نبود | پرهام شهرجردی

یکی بود یکی نبود | پرهام شهرجردی

در ژنو، تهران‌ام. همان‌ام که بود، وَ همان‌ام که نیست. هنوز نمی‌خواندم‌اش که درش می‌زیستم. نشانی‌ی من با جمالزاده آغاز می‌شد. در آن کوچه‌ی بُن‌بست، شماره‌ی ۱۶. چه دورانی بود، وقتی دشمنِ خارجی بر جای جای زنده‌گی‌ام بمب وُ موشک پرتاب می‌کرد وَ، وَ دشمنِ داخلی، خودم را از کوچه‌ام فراری می‌داد. آن وقت‌ها جمالزاده [...]

ژوئن 11, 2017 ناممکن داستان‌های ناممکن, شعرهای ناممکن, یادداشت ۰