۱۲ اوت ۱۹۸۱
الن کولانژ عزیز،
تقریبن هر روز، نامههایی به دستام میرسد. نامهها دائم از من سوآل میکنند. اغلب سکوت اختیار میکنم. با این همه، سکوت از من محافظت نمیکند. سکوت بیشتر در معرضام قرار میدهد. و این چنین است: سکوتی نیست که از تو محافظت کند.
میخواهم به نویسندهای که شمایید پاسخ بدهم: هر کتابی که مینویسیم، واپسین کتاب است. در ادامه، اگر باز هم کتابهایی میآیند، این بدان معناست که آن کتاب، آخرین کتاب، هنوز نوشته نشده است.
از وضعیّت ادبیات یا فلسفه حرفی نمیزنم. اوضاع چگونه است؟ چه کسی میتواند این چنین مضحک و از خود راضی باشد تا به این پرسش پاسخ دهد؟ و اصلن چه اهمیّتی دارد؟
۱۰ می* رخدادِ شادیبخشی بود. اگرچه هیچوقت قرار نیست شادی به طول بیانجامد.
تمامیی آرزوهایم برای کارتان.
موریس بلانشو
* اشاره به ۱۰ می ۱۹۶۸. نخستین «شبِ سنگرها». درین روز، دانشجویان به صورتِ خودجوش دست به ساختنِ سنگر میزنند، مبارزه با پلیس و نیروهای ضد شورش شدّت میگیرد و عملن پایههای قیامِ می ۶۸ ریخته میشود.