«او گفت با من خواهد رقصید اگر گل سرخی هدیهش دهم.» نالید دانشآموز جوان: «اما در باغ من گل سرخی نیست.» بلبل از آشیانهاش در درخت بلوط بانگش را شنید و شگفتزده او را پایید از لابهلای برگها. «هیچ گل سرخی در باغ من نیست.» [...]
«او گفت با من خواهد رقصید اگر گل سرخی هدیهش دهم.» نالید دانشآموز جوان: «اما در باغ من گل سرخی نیست.» بلبل از آشیانهاش در درخت بلوط بانگش را شنید و شگفتزده او را پایید از لابهلای برگها. «هیچ گل سرخی در باغ من نیست.» [...]
این شعر مدتی پس از طلاق همینگوی از همسرش هدلی نوشته شده است. ارنست با پاولین ازدواج کرده است. وقتی که هدلی چند ماه قبل به ایالات متحده رفته بود شوریده بود و اضافه وزن داشت. در اکتبر ۱۹۲۷ او به پاریس (جایی که همینگوی نیز بود) برگشت، این بار زیبا، شاداب و حواس جمع. [...]
آیا میدانیم کلاً از چه بابت به مترجمین، و فراتر از آن خودِ ترجمه مدیون ایم؟ ما از این قضیه درکِ نادرستي داریم. و حتی هنگامِ قدردانی از انسانهایی که دلیرانه به درونِ معمایی چون رسالتِ ترجمه گام مینهند، هنگامي که از دور به این اربابانِ پنهانِ فرهنگمان ادای احترام میکنیم، به رغمِ چنین پیوندی، [...]
چرک و نه مس که رنگ را تیرهتر میسازد. چه سنگین میکند ترکیب را و هیچ آهنگی به دستاش خشنتر نمیشود. بخشش میآورد، آرامش برقرار میسازد، قوت میدهد برای هر چه مملوترشدنِ میز. جاهای بیشتری هست که خالی نیست. روُیه آنی است که میبینند. [...]
«گرهها» یا knots تنها دفتر شعر رونلد دیوید لاینگ (R. D. Laing) است. کتابهای دیگرش دربارهی روانپزشکی و فلسفه است. لاینگ روانپزشک بود و یکی از جریانسازهای ضد-روانپزشکی. باور داشت که روانپزشکی بیماران ذهنی را صرفن یک پدیدهی زیستشناختی میداند و جنبهی اجتماعی و روشنفکری و فرهنگی ایشان را نادیده میگیرد. خودِ لاینگ افسردگی بالینی [...]