Google+
ناممکن

ترجمه‌های ناممکن

حلقه‌ی سگ‌ها | اماندین آندره | فارسی‌ی پرهام ﺷﻬﺮﺟﺮﺩﯼ

حلقه‌ی سگ‌ها | اماندین آندره | فارسی‌ی پرهام ﺷﻬﺮﺟﺮﺩﯼ

سگ‌ها. سگ‌ها در سر. سگ‌ها بیرونِ سر. سگ‌ها. در دهان، گوشت را تکه پاره می‌کنند. سگ‌ها. در سر، می‌چرخند و زوزه می‌کشند. سگ‌ها. در سر، سر را یک لحظه راحت نمی‌گذارند. سگ‌ها. می‌چرخند و سگ‌ها می‌گردند و سگ‌ها می‌پایند. سگ‌ها در سر، سَر می‌خورند. دیگر سکوتی در کار نیست. سگ‌ها زوزه می‌کشند. سگ‌ها غرغر می‌کنند. [...]

فوریه 26, 2024 ناممکن ترجمه‌های ناممکن, شعرهای ناممکن ۰

انتظار فراموشی | موریس بلانشو | پرهام شهرجردی

انتظار فراموشی | موریس بلانشو | پرهام شهرجردی

« چرا این طوری به من گوش می‌دهید؟ چرا حتا وقتی که حرف می‌زنید، باز هم گوش می‌دهید؟ چرا حرفی از من می‌گیرید که باید بعدتر خودم به زبان بیاورم؟ و هیچ وقت پاسخ نمی‌دهید، هیچ وقت چیزی از خودتان به گوش نمی‌رسانید. اما این را بدانید، من چیزی نخواهم گفت. تنها هیچ می‌گویم.» □ [...]

ژوئن 28, 2023 ناممکن ترجمه‌های ناممکن, داستان‌های ناممکن ۰

رادیکال بودن یعنی چه؟ | الن بدیو

رادیکال بودن یعنی چه؟ | الن بدیو

رادیکال بودن یعنی: رفتن تا ریشه‌ی چیزهایی‌ که می‌خواهیم ریشه‌-کن کنیم. [...]

جولای 6, 2017 ناممکن ترجمه‌های ناممکن, واکاوی‌های ناممکن, یادداشت ۰

تخته‌های خیس | یون فوسه

تخته‌های خیس | یون فوسه

این تخته‌های خیس فاصله را کم
نزدیک‌‌مان می‌کند
تخته‌های خیس
و باد شاخ و برگِ‌ها را از جا بلند می‌کند [...]

جولای 4, 2017 ناممکن ترجمه‌های ناممکن, شعرهای ناممکن ۰

جنده‌ی کناره‌ی نورماندی | مارگوریت دوراس | فارسی‌ی پرهام شهرجردی

جنده‌ی کناره‌ی نورماندی | مارگوریت دوراس | فارسی‌ی پرهام شهرجردی

لوک بوندی از من خواسته بود تا براساس «مرضِ مرگ» نمایش‌نامه‌ای برای تئاتر شائوبونه‌ی برلین بنویسم. درخواست‌‌اش را قبول کرده بودم، با این حال به او گفته بودم که باید از طریقِ اقتباس تئاتری به نمایش‌نامه برسم، باید در متن دست ببرم، مرتّب‌اش کنم، گفته بودم که متن برای خوانده شدن است، برای بازی کردن [...]

ژوئن 19, 2017 ناممکن ترجمه‌های ناممکن, داستان‌های ناممکن ۰

مرد در راهرو نشسته | مارگوریت دوراس | فارسی‌ی پرهام شهرجردی

مرد در راهرو نشسته | مارگوریت دوراس | فارسی‌ی پرهام شهرجردی

داستانِ مرد در راهرو نشسته در سال ۱۹۶۲ آغاز می‌شود. بی‌نامِ نویسنده‌اش، با نام مستعار منتشر می‌شود. در سال ۱۹۸۰ مارگوریت دوراس تصمیم می‌گیرد منتشرش کند. به نامِ خودش. با نامِ خودش. آن وقت می‌نویسد: اگر نزیسته بودم‌اش، نوشتن نمی‌توانستم‌اش. مثلِ بسیاری از متن‌های دوراس، مثلِ مرضِ مرگ، یک زن، یک مرد. هیچ‌‌یک نامی ندارند. [...]

دسامبر 18, 2016 ناممکن ترجمه‌های ناممکن, داستان‌های ناممکن ۰

کمونیسم ‌میراث ندارد | موریس بلانشو | فارسی‌ی پرهام شهرجردی

کمونیسم ‌میراث ندارد | موریس بلانشو | فارسی‌ی پرهام شهرجردی

باید چیزهای ساده را به خودمان یادآوری کنیم، همان‌ها را که همیشه فراموش‌ می‌کنیم: میهن‌پرستی، میهن‌شیفته‌گی، ملّی‌گرایی، چیزی این جریان‌ها را از هم متمایز نمی‌کند، هیچ، مگر این‌که ملّی‌گرایی ایدئولوژی‌ئی عظیم و گسترده است و میهن‌پرستی تایید و تاکیدِ احساساتی‌‌اش (و خودش را درین بیانیه‌های دردناک نشان می‌دهد: «من با فرانسه ازدواج کردم» [اشاره به [...]

نوامبر 20, 2016 ناممکن ترجمه‌های ناممکن, واکاوی‌های ناممکن ۰

غیاب به من می‌آید | موریس بلانشو | فارسی‌ی پرهام شهرجردی

غیاب به من می‌آید | موریس بلانشو | فارسی‌ی پرهام شهرجردی

غیاب به من می‌آید، می‌آید که برایم ضروری‌ست. تصمیم‌ به غیاب نمی‌گیرم، خودش در برم می‌گیرد. [...]

سپتامبر 17, 2016 ناممکن ترجمه‌های ناممکن, واکاوی‌های ناممکن ۰

شبح دست‌ها | مارگوریت دوراس | فارسی‌ی پرهام شهرجردی

شبح دست‌ها | مارگوریت دوراس | فارسی‌ی پرهام شهرجردی

شبح دست‌ها، نقشِ دستان است، که در غار است، مربوط به دوره‌ی ماگدالنیان در اروپای زیر-اطلسی ست. دست‌ها، گشوده، نهاده بر سنگ، دور و برش پوشیده از رنگ. اغلب به رنگ آبی، و سیاه. گاهی سرخ. هیچ توضیحی درین‌باره پیدا نشده است. [...]

آگوست 8, 2016 ناممکن ترجمه‌های ناممکن, داستان‌های ناممکن, شعرهای ناممکن ۰

کامیون به راه افتاده | ژاک لوک نانسی

کامیون به راه افتاده | ژاک لوک نانسی

کامیون به راه افتاده، راه افتاده تا له کند، کودکان را، دیگران را، همه‌گان را، تصویری به دست بدهد، تصویری تحمّل‌ناپذیر از نیهیلیسم به دست بدهد. نیهیلیسم، انجام و سرانجام را فرامی‌خواند: نتیجه‌ی تاریخ و تمدّن‌مان را به نام می‌خواند. نیهیلیسم، چه تمثالِ مذهبی به دست گیرد و چه انحرافِ روانی، چه دیوانه‌ی خدا باشد [...]

جولای 21, 2016 ناممکن ترجمه‌های ناممکن, واکاوی‌های ناممکن, یادداشت ۰