جزوههای ناممکن | جزوه ۱۰ [...]
جزوههای ناممکن | جزوه ۱۰ [...]
قطعهنویسی در مقامِ پاسخ، همزمان، نقیضِ یک پاسخگویی را در خود دارد: قطعه، نسبت به قطعاتِ دیگر، نه مستقل است نه موکول، نه تکمله است نه موجود، نه افزونه است نه الباقی، نه اصل است نه ذیلِ زائد بر اصل، نه صدر است نه ذیل، نه ضمیمه است نه خودِ شیء و هم زمان [...]
احتمالاً زیاد پیش نمیآید که متفکري مسیري را از کانت به سمتِ یک شورتِ بندیِ جی بپیماید، دریدا اما، دستِکم یک بار این مسیر را پیموده است! اقتضای مطلب از یک سو ریشه در تأملاتِ پردامنهی دریدا روی ترمِ parergon (پاررگون) و استفادهی کانت از آن در سنجشِ داوری دارد. پاررگون در اندیشهی کانت چیزي [...]
آیا میدانیم کلاً از چه بابت به مترجمین، و فراتر از آن خودِ ترجمه مدیون ایم؟ ما از این قضیه درکِ نادرستي داریم. و حتی هنگامِ قدردانی از انسانهایی که دلیرانه به درونِ معمایی چون رسالتِ ترجمه گام مینهند، هنگامي که از دور به این اربابانِ پنهانِ فرهنگمان ادای احترام میکنیم، به رغمِ چنین پیوندی، [...]
بلانشو طرفدارِ «انقلاب» است آن هم نه انقلابی «انتزاعی» بل، انقلابی، «ممکن»، «متعین»، «تاریخی»، و «انضمامی» که به گفتهی او تنها به شیوهی «امکانِ واقعیِ انقلاب» حضور دارد. [...]
جزوههای ناممکن | جزوه، ۲ | فرمت پی دی اف [...]
مطلب از این قرار است: فروید نوشتهی کوتاهي از خود را، «که به دین همچون پندار و وهم میپردازد»، برای رولان میفرستد. رولان پاسخي مینویسد که فروید در مواجهه با آن - به اعترافِ خودش - در وضعیتِ دشواري قرار میگیرد: «نظرِ دوستِ محترمام مرا در وضعیتِ دشواري قرار داد2.» نظرِ دوستِ محترمِ فروید [...]
چرک و نه مس که رنگ را تیرهتر میسازد. چه سنگین میکند ترکیب را و هیچ آهنگی به دستاش خشنتر نمیشود. بخشش میآورد، آرامش برقرار میسازد، قوت میدهد برای هر چه مملوترشدنِ میز. جاهای بیشتری هست که خالی نیست. روُیه آنی است که میبینند. [...]
نوشتن گفتن نیست. این ما را به نفیی دیگري عودت میدهد: گفتن، دیدن نیست. و بدین نحو به پسزدنِ همهی آن چیزهایي منجر میشود – سامعه یا باصره – که باید کنشي را که در گروی نوشتار است، به مثابهی تصرفِ آنیی یک حضور تعریف کند، بادا که از آنِ یک درونهگی یا یک بیرونهگی [...]