با انریکو دوسل از در سیاهرنگی رد میشویم و داخل دفترش در دانشگاه مستقل ملی مکزیک میشویم. ۴۵ دقیقه دیر کردهام اما دوسل این ۴۵ دقیقه از وقتی که به من داده بود کم نکرد. گفت «تو اینهمه راه را از پاکستان کوبیدهای و آمدهای اینجا. شرمآور خواهد بود اگر نتوانیم حرف بزنیم». دفترش کتابخانهای [...]