آرزوی دیدار دوست قویتر از آن است که با مرگش آشتی کنم. جنازهاش بر دوش من است، اما مرگش را باور ندارم. وجودم تقسیم شده بین رفتن اوست و نرفتنش. و خود زیر بار این تقسیمشدگی خرد شدهام. از این نوشتههایی که او به جا گذاشته، این شعرها، جدا نیستم. از خود او هم جدایی [...]
دسامبر 8, 2015
ناممکن
واکاویهای ناممکن
در حاشیهی شعرِ «تا شامِ آخر»، نوشتهی محمد مختاری
[...]
مارس 18, 2013
ناممکن
واکاویهای ناممکن
نزدیک شو اگر چه نگاهت ممنوع است.
زنجیرهی اشاره همچنان از هم پاشیده است
که حلقههای نگاه
در هم قرار نمیگیرد. [...]
مارس 18, 2013
ناممکن
شعرهای ناممکن