بلانشو طرفدارِ «انقلاب» است آن هم نه انقلابی «انتزاعی» بل، انقلابی، «ممکن»، «متعین»، «تاریخی»، و «انضمامی» که به گفتهی او تنها به شیوهی «امکانِ واقعیِ انقلاب» حضور دارد. [...]
بلانشو طرفدارِ «انقلاب» است آن هم نه انقلابی «انتزاعی» بل، انقلابی، «ممکن»، «متعین»، «تاریخی»، و «انضمامی» که به گفتهی او تنها به شیوهی «امکانِ واقعیِ انقلاب» حضور دارد. [...]
نوشتن گفتن نیست. این ما را به نفیی دیگري عودت میدهد: گفتن، دیدن نیست. و بدین نحو به پسزدنِ همهی آن چیزهایي منجر میشود – سامعه یا باصره – که باید کنشي را که در گروی نوشتار است، به مثابهی تصرفِ آنیی یک حضور تعریف کند، بادا که از آنِ یک درونهگی یا یک بیرونهگی [...]