مادربزرگ خوشعکس
به جنگل رفتم
از سنجابها عکس گرفتم
و پس از آن که عکسها ظاهر شد
متوجه شدم که سی و دو بار
از مادربزرگم عکس گرفتهام!
* * *
دروغ
خیاطم گفت: «شانهی راستتان کج است؟!»
گفتم: «چون همیشه کیف مدرسهام را روی شانهی راست میانداختم.»
و سرخ شدم.
* * *
دیرباور
بعضی میگویند میشود خطهای اشتباه را باقی گذاشت
اما پاککن من
خود مسیر درست را دنبال میکند
اخیراً میخواست شرارت را در خانه ملاقات کند
به همین خاطر مغز مدادم را دزدید
حالا مداد همینطور آنجا افتاده: خالیست و دیگر نمیتوانم آن را بتراشم!
* * *
شب تاریک
بهزودی آسمان روی بامها و دودکشها
دیگر آنقدرها روشن نخواهد بود
پاککن من و ماه
هر دو دارند کوچک میشوند.
* * *
مسابقهی «تور دو فرانس»
وقتی پروانهی زرد رنگی
نفرات برتر مسابقهی دوچرخهسواری را
پشت سر گذاشت
بسیاری از دوچرخهسواران
دیگر ادامه ندادند.
* * *
خوشبختی
اتوبوسی خالی
در میان شبی پرستاره میتازد
شاید رانندهاش آواز میخواند
و شاد است.
* * *
سه هفته بعد
هنگامی که از سفر بازگشتم
و در خانهام را باز کردم
همان زیرسیگاری که خالی کردنش را پشت گوش انداخته بودم
روی میز بود
دیگر چنین کاری را تکرار نخواهم کرد.
* * *
اتصالی
در همان اتاق، و در آشپزخانه نیز چراغها را روشن کردم.
چراغانی کردم.
همسایهها گفتند: «چه خانهی شادی!»
اما با وجود چراغانی من تنهای تنها بودم،
تا این که بوی فیوز سوختهی برق بلند شد.
* * *
کارگروهی
امروز پاککن جدیدی خریدم
آن را روی کاغذ کهنهای گذاشتم
و نگاهش کردم
من و پاککنم بسیار میکوشیم و
دست در دست هم کار میکنیم.
* * *
عصر هنگام
وقتی پاککنم میخوابد
با هر دو دستم پاک میکنم
باید از وقت استفاده کرد
پاککنم هنوز تنها خوابیده است.
* * *
گمشده
دیروز پاککنم را گم کردم
بدون او درماندهام
همسرم میپرسد: «چه شده؟»
میگویم: «چه میخواستی بشود؟»
پاککنم را گم کردهام!
* * *
پیدا شد!
پاککنم را پیدا کردند
در خرابههای راهآهن «لرتر» به کارگران تخریبچی
کمک میکرده
او کوچک شده
و دیگر قابل استفاده نیست.
* * *
در باغ وحش
عروسکی به باغ وحش رفت
و به چشمان جغدی خیره شد
از آن پس مدام پیش چشمان خود موش میبیند
و آرزو میکند که به دوران ما قبل وجود جغدها بازگردد.
* * *
ضربههای بموقع
یک طبقه پایینتر
زن جوانی هر نیم ساعت یک بار
فرزندش را میزند
به همین خاطر
ساعتم را فروختم
و با تمام وجود به دست سنگین طبقهی پایین
و سیگارهای کنار دستم
اعتماد کردهام
حالا زمان برایم منظم پیش میرود!