در همین زمینه:
دزدی در روز تاریک | پرهام شهرجردی
دزدی در روز تاریک | محمد تنگستانی
یک روز رادیکال بودن مُد بود اما امروز مُدها تغییر کردهاند. چرا که نمیشود رادیکال بودن را در کافه دست گرفت و یا توی قفسهاش گذاشت، آن را در جشن تولّد به دوست دختر کسی هدیه داد، برایش جشن امضا گرفت و یا در جمع آن را با صدای بلند خواند و به ظاهر منتقدان را پای میز بحث کشاند. روزنامهها با رادیکالها مصاحبهای ندارند، مصاحبتی ندارند عکسهای دسته جمعی با رادیکالها. دیگر آن مُد قدیمی جلب توجه نمیکند فقط ممکن است جلبت کنند، سلبت کنند از زندگی که در خطرناک است، در واقعیت و نه تنها محبوس در یک نام, نام یک کتاب.
«نشر اکاذیب» مُد نبود، نشر پاریس مُد نبود، نویسندگانی که در آن قلم میزدند/میزنند چی؟ امّا برای حکومت و حکومتیها «نشر اکاذیب» و «نشر پاریس» غیر رسمی تلقی میشدند/میشوند و امروز با استحالهی آن، توانستهاند «نشر اکاذیب» را رسمن یعنی بر اساس رسم و رسوم خودشان منتشر کنند. نشر پاریس را چی؟
من دلخوری از ادبیاتچیهایی چون امینی ندارم، همین گونه از نشر سروشها، چرا که خویشاوندی با ناادبیاتیهایی چون شنطیا و نشر پاریسها ندارند. من از شنطیاهای «گلوله در گلو» منتشر شده در نشر پاریس دلخورم که در «ده فرمان» نشر بوتیمار خواستند رسمن منتشر شوند. من از «لا اله الا لاو» از «جامعه» خجالت میکشم که «مادرد» شدند.
از این مساله دلخورم که پس از انتشار ۶ کتاب که ۲ تایش از طریق همین نشر پاریس حتی به صورت کاغذی منتشر شده امروز باز از من سوال میشود کی تصمیم داری رسمن کتاب چاپ کنی؟
ما قرار بود در «آنتی کنفورمیسم» نفس بکشیم، حرکتی که ذاتا بر خلاف رسم بود و میدانیم که لیبیدوی این حرکت را غیر رسمی بودن آن تامین میکرد. کار ما جنایت در ادبیات بود و با سازش و تسامح کاری نداشتیم. هنوز ققنوسیم؟
آیا همین «فالس نیوز» میتوانست حتی نام «کردن»، «رکیکتر از ادبیات» و «شلیک به سنّت» را غصب کند؟ این وسط حتی اگر نام «نشر اکاذیب» نیز در روز تاریک دزدیده شود با شنطیای آن چه میکنند؟ با نشر پاریسی که رادیکالهای زیادی در اطرافش ایستادهاند چه خواهند کرد؟ آیا ایستادهایم؟
به هر حال سلام من را به ایرانه خانم زیبا برسانید و بگویید که زبانت را رسمن به فاک دادهاند، فاک! و من باید بزنم به چاک…
در همین زمینه: