این شعر مدتی پس از طلاق همینگوی از همسرش هدلی نوشته شده است. ارنست با پاولین ازدواج کرده است. وقتی که هدلی چند ماه قبل به ایالات متحده رفته بود شوریده بود و اضافه وزن داشت. در اکتبر ۱۹۲۷ او به پاریس (جایی که همینگوی نیز بود) برگشت، این بار زیبا، شاداب و حواس جمع.
(توضیح از ویراستار مجموعه اشعار همینگوی: نیکولاس گروگیانیس)
شعر از علامت نگارشی جز چند نقطه و علامت سوال برخوردار نیست.
مادر تو مادر من نیست
مادر من
نیست
زیبا نیست
پدرت پدر من نیست
پدر من
نیست
محشر نیست
تو شبها میروی آنجا که من شبها میروم
ولی با هم نمیرویم
یک و یک میشود سه
به سوی کار میروم اگر ممکن باشد
که جذابیتش از بین نرفته باشد
شب هم فرقی نمیکند
دعاها همیشه نمیشود که خوانده شوند
و همهی نامهها صبحها دریافت نمیشوند
نامهها نوشته شده روی ماشین تحریرند
خوشبختانه تنور روشن میماند
شب عین روز است عین همان خسته کننده عین همان شاد
به شب که میرسم تغییری نیست
یک ساعت همان قدر خوب است که یکی دیگر همه بیست و چهار ساعت
در یک بسته مهر و موم شده از طرف خدا دریافت شده و وقتی که باز شدند
غذای صبحانه توشان بود
و چرا ما کاری را کردیم که کردیم چه چیزی به
ما دادند چه؟
آنها بلیتهای ما را کنسل کردند
دیگر هیچ کشور ناشناختهای نیست که به تخت بیاید
در شب در تاریکی حالا همه چیز همان است که در روز است
خوشبختانه خانوادهات پدرت مادرت خواهرت
نه برادرت مگر اینکه من بگویم نه برادرت هم چنین خوابهای
هیجان انگیز
آن جااند که من
نیستم نه هر جایند جز کنار تو در تخت
شاید تو هنوز جاهایی در شب میروی شب میتواند خیلی
عاشقانه باشد در شب در تاریکی
سوال این نیست که عاشقی هست من عاشقت هستم بیشتر از عاشقت هستم و
تو عاشقم هستی ولی تو بعد کجا میروی و چرا باید
بروی و چه میشود
اگر واقعا هیچ تفاوتی نباشد و شب عین روز
پس چه بود که چرا بود که چه بود که
حتما میفهممت آن چه میگویی خیلی ساده است و آسان
که پاسخ دهم بگذار خیلی ساده بهت بگویم
چه بود که چه بود که
بله خیلی ساده است و روشن پاسخ کاملا واضح است
چیزی دور از ذهن نیست نه مسالهیی نامعقول
که میخواهی بدانی
چه بود که چه بود که چه بود که چه
امیدوارم کاملا روشن باشد ما حالا میتوانیم امیدوارم در نظر بگیریم
موضوع خاتمه یافته مثل همیشه هیچ مشکلی نیست اگر که
چه بود که چه بود که چه بود که چه بود که چه بود که چه بود
فکر میکنم کارمان با این پرسش تمام شده و ادبیات
آینده باید آگاهت کنم در گذر نوشته خواهد شد
توسط مردان جوان نجیبی که ازشان امروز مطلقا هیچ چیز
دانسته نیست.
ممنونم.
پاریس، حدود ۱۹۲۷