این صداها
افتادن ه
افتادن الف
افتادن ب
در آب
در آبها ... [...]
اگر میتوانید این کتاب را پرینت کرده و بعد مطالعه کنید. به این طریق هم آن تجسد کاغذی را در برابرتان دارید، هم کتاب به معنای واقعی خود منتشر شده است. انتشاری بی نیاز به بنگاههای نشر و وزارت جرح و تعدیل آثار. [...]
«بعد از آن حیرت در حیرت پیدا شود، و از آن حیرت هرگز بیرون نیاید.» [...]
بیتصادف و زخم
بی ردپای اسید
بی زیگزاگ بخیه بر درزی باز شده از تیزی
ایستادهای برابرم
همان که بودهای [...]
این شعر مدتی پس از طلاق همینگوی از همسرش هدلی نوشته شده است. ارنست با پاولین ازدواج کرده است. وقتی که هدلی چند ماه قبل به ایالات متحده رفته بود شوریده بود و اضافه وزن داشت. در اکتبر ۱۹۲۷ او به پاریس (جایی که همینگوی نیز بود) برگشت، این بار زیبا، شاداب و حواس جمع. [...]
لمیده یله بر نقشِ لچکترنجْ یکبر
آبِ دهانْش سُریده بر شیارِ نوِ کنارِ لب
گل انداخته لُپهاش تازه، کرکهاش نامرئی، [...]
تو یه اَبَر قهرمانی
تو لباسای گشاد و کَرِ کثیفات
و شیکم گندهت که بعضی وختا هست و بعضی وختا نیست
و شعرات که اسمشون از خودشون بیشتره [...]
اگر چشمها – چنان که میگویند – دری به روح باشد
اگر انسان در چشمان اوست که دیده میشود
پس کار آدمی دیدن است
و چشم هم چشمانداز است و هم ابزار چشماندازی
اما چشمی که به چشم مینگرد چیست؟ [...]
به جنگل رفتم
از سنجابها عکس گرفتم
و پس از آن که عکسها ظاهر شد
متوجه شدم که سی و دو بار
از مادربزرگم عکس گرفتهام! [...]