Google+
ناممکن

ترجمه‌های ناممکن

شبح دست‌ها | مارگوریت دوراس | فارسی‌ی پرهام شهرجردی

شبح دست‌ها | مارگوریت دوراس | فارسی‌ی پرهام شهرجردی

شبح دست‌ها، نقشِ دستان است، که در غار است، مربوط به دوره‌ی ماگدالنیان در اروپای زیر-اطلسی ست. دست‌ها، گشوده، نهاده بر سنگ، دور و برش پوشیده از رنگ. اغلب به رنگ آبی، و سیاه. گاهی سرخ. هیچ توضیحی درین‌باره پیدا نشده است. [...]

آگوست 8, 2016 ناممکن ترجمه‌های ناممکن, داستان‌های ناممکن, شعرهای ناممکن ۰

کامیون به راه افتاده | ژاک لوک نانسی

کامیون به راه افتاده | ژاک لوک نانسی

کامیون به راه افتاده، راه افتاده تا له کند، کودکان را، دیگران را، همه‌گان را، تصویری به دست بدهد، تصویری تحمّل‌ناپذیر از نیهیلیسم به دست بدهد. نیهیلیسم، انجام و سرانجام را فرامی‌خواند: نتیجه‌ی تاریخ و تمدّن‌مان را به نام می‌خواند. نیهیلیسم، چه تمثالِ مذهبی به دست گیرد و چه انحرافِ روانی، چه دیوانه‌ی خدا باشد [...]

جولای 21, 2016 ناممکن ترجمه‌های ناممکن, واکاوی‌های ناممکن, یادداشت ۰

این را، همین را می‌توانید بنویسید؟ | آنا آخماتووا

این را، همین را می‌توانید بنویسید؟ | آنا آخماتووا

در سال‌های هول و وحشت
به وقتِ پاک‌سازی‌های بزرگ
هفده ماه از عمرم را در صفِ زندان گذراندم [...]

ژوئن 4, 2016 ناممکن ترجمه‌های ناممکن, شعرهای ناممکن ۰

آیا می‌ترسم؟

آیا می‌ترسم؟

تا کِی قرار است بگو مگو کنیم؟ می‌توانیم فکر کنیم؟
در وضعیّتی هستیم که بتوانیم فکر کنیم؟
آیا مبارزه با غیابِ ریسک سازگار است؟ [...]

آوریل 18, 2016 ناممکن ترجمه‌های ناممکن, واکاوی‌های ناممکن ۰

در شبِ تحتِ نظر | موریس بلانشو | فارسی‌ی پرهام شهرجردی

در شبِ تحتِ نظر | موریس بلانشو | فارسی‌ی پرهام شهرجردی

در خودِ زنده‌گی نیستی هم هست، خلائی ژرف که باید ازش دوری جُست و هم‌زمان، نزدیک شدن‌اش را پذیرفت. باید یاد بگیریم با این خلاء زنده‌گی کنیم. و تا خودِ خلاء سرشار باقی بمانیم. [...]

آوریل 7, 2016 ناممکن ترجمه‌های ناممکن, واکاوی‌های ناممکن ۰

نوع بشر | روبر آنتلم | فارسی‌ی پرهام شهرجردی

نوع بشر | روبر آنتلم | فارسی‌ی پرهام شهرجردی

با این همه، بینِ کسی که من شناخته بودم و ک. یِ مُرده، آن‌که همه‌گی می‌شناختیم، چیزی باقی می‌ماند: نیستی. [...]

آوریل 7, 2016 ناممکن ترجمه‌های ناممکن, داستان‌های ناممکن ۰

گام به گام تا واپسین | لوئی رنه دِ فُره | فارسی‌ی پرهام شهرجردی

گام به گام تا واپسین | لوئی رنه دِ فُره | فارسی‌ی پرهام شهرجردی

لوئی رُنه دِ فوره، متولّد ۲۸ ژانویه ۱۹۱۶، پاریس. آغازِ فعالیّت ادبی هم‌زمان با اشغالِ فرانسه، ۱۹۴۳-۱۹۴۱. انتشارِ نخستین کتاب‌ «گدایان» توسط گالیمار. دوستی‌ با رِمون کنو. ازدواج با ژانین کاره در سال ۱۹۴۶. فاصه‌گیری از زنده‌گی‌ی شهری. آغازِ رمانِ «سفرِ زمستان». ناتمام. از بین بردنِ «۵۰۰ صفحه‌ بیهوده‌گی». بازگشت به پاریس. ۱۹۵۳. همکاری با [...]

ژانویه 30, 2016 ناممکن ترجمه‌های ناممکن, شعرهای ناممکن ۰

ایده‌ی سیاست | جورجو آگامبن | فارسی‌ی پرهام شهرجردی

ایده‌ی سیاست | جورجو آگامبن | فارسی‌ی پرهام شهرجردی

براساس یزدان‌شناسی، اشدّ مجازات، مجازاتی که در برابرش هیچ نمی‌توان کرد، خشمِ خدا نیست، فراموشی‌ی اوست. خشمِ او از جنسِ رحمتِ اوست: امّا خطا اگر از حد به در شود، حتا خشمِ خدا هم ترک‌مان می‌کند. اوریجن می‌نویسد: «آنِ دهشتناک سر می‌رسد، دیگر بخاطرِ گناه‌هایمان تنبیه نمی‌شویم: شر را پشتِ سر می‌گذاریم، خدای حاسد سخت‌گیری‌هایش را [...]

دسامبر 19, 2015 ناممکن ترجمه‌های ناممکن, واکاوی‌های ناممکن ۰

فریادهای بیهوده | گراسیم لوکا |‌ فارسی‌ی پرهام شهرجردی

فریادهای بیهوده | گراسیم لوکا |‌ فارسی‌ی پرهام شهرجردی

کسی نیست تا به او بگوییم
اصلن چیزی برای گفتن نداریم
و هیچی که به هم می‌گوییم
بی وقفه  
به هم هیچ می‌گوییم [...]

نوامبر 29, 2015 ناممکن ترجمه‌های ناممکن, شعرهای ناممکن ۰

ستایش کار مخفیانه | برتولت برشت | فرانسه‌ی الن بدیو | فارسی‌ی پرهام شهرجردی

ستایش کار مخفیانه | برتولت برشت | فرانسه‌ی الن بدیو | فارسی‌ی پرهام شهرجردی

الن بدیو این شعر برشت را به شیوه‌ی خودش خوانده بود. همان طور که «جمهوری»ی افلاتون را به امروز رسانده بود. ترجمه‌ای در کار نبود. دغدغه‌هایش را در زبانِ دیگری خوانده بود. بعد، همان دغدغه‌ را به زبانِ خودش نوشته بود. من و متن هیچ‌وقت خودش باقی نمی‌ماند. هر روز، هر لحظه، جور دیگری‌ست. متن [...]

آگوست 20, 2015 ناممکن ترجمه‌های ناممکن, شعرهای ناممکن ۰