اخلاق لیبرتنی مبتنی بر نابود ساختن نیست، بلکه مبتنی بر گمراه کردن است؛ این اخلاق اُبژه، واژه و اندام را از کارکرد بهنجارش منحرف میکند. اما برای اینکه راهزنی مذکور تحقق یابد، برای اینکه نظام لیبرتنی به بهایِ [از دست رفتن] اخلاق متعارف قصور کند، معنا باید سماجت کند، زن باید به دنبال بازنماییِ یک [...]
مارس 7, 2013
ناممکن
ترجمههای ناممکن
استفان هسل از «برآشفتن» میگفت. برآشفتن را مقابلِ بیتفاوتی، لختی و کرختی میگذاشت. به حالا نگاه میکرد و این همه سکوت، این همه عصبهای به خواب رفته را بیجا میدانست. میخواست چیزی در ما آشفته شود. تکان بخورد. حسی در ما زنده شود. خشمی در ما شکل بگیرد. حرکتی ما را به راه بیاندازد. امیدی [...]
فوریه 27, 2013
ناممکن
یادداشت
شمارهی اول ناممکن با آثاری از : سحر آریا، فروغ تاریوردی، طاهر جامبرسنگ، رزا جمالی، زبیده حسینی، لیلا حکمت نیا، سمیرا رشیدپور، امیر سبزواری، امید شمس، پرهام شهرجردی، آیدین ضیائی، ریرا عباسی، ایوب عبدل، یلدا علائی، فرهاد علوی، شاهین کوهساری، پرویز گراوند، فرزاد لیسی، نورا لک، پدرام مجیدی، حسین موذنزاده، لیلا مهرپویا، ناصر نبوی، سوده [...]
فوریه 26, 2013
ناممکن
داستانهای ناممکن, یادداشت
با «آنِ مرگم» موریس بلانشو نوشتارش را به آخر میرساند. ۲۰ فوریه ۲۰۱۳ - ده سال پس از مرگِ بلانشو - با «آنِ مرگم» حرف میزنیم. [...]
فوریه 20, 2013
ناممکن
واکاویهای ناممکن
آرنج در ساعت فرو میکنم
خایه در جستار
فکر در تنبور
شاش در آتش میکنم
[...]
فوریه 17, 2013
ناممکن
شعرهای ناممکن
اشاره: آنچه در ادامه میآید، میپذیریماش، همانطور که هست. با این همه، پذیرشِ ما به معنایِ موضعِ مشترکِ ما نیست. متن را میخوانیم و فکر میکنیم که در پسِ این متن، قرار است چه حرفی زده شود؟ این متن چطور با ادبیات و سیاست پیوند میخورد؟ مهمترین حرفاش چیست؟ جز «حمله» به نویسندهای که مخالفِ [...]
فوریه 14, 2013
ناممکن
یادداشت
دلم میخواست شهری از نو بسازم
درحصار بازیهایم
و خانهای
برای پسرم که هنوز به دنیا نیامده است
و تعریف کنم که کجا زیستم من. [...]
فوریه 8, 2013
ناممکن
شعرهای ناممکن
چهار افسانه از پرومته حرف میزند: [...]
فوریه 2, 2013
ناممکن
داستانهای ناممکن
پرویز اسلامپور پیش از آنکه دیشب در پاریس بمیرد، سالها پیش، چندین دهه پیش مُرده بود و نمرده بود. مرگِ دوبارهی او بازگو کنندهی حقایقِ دورانِ ماست: [...]
ژانویه 25, 2013
ناممکن
یادداشت
همه چیز رو به راه است عزیزم
فقط این عصای عیسی ست که درونم بلند میشود و اذیتم میکند.
[...]
ژانویه 17, 2013
ناممکن
شعرهای ناممکن