به جنگل رفتم
از سنجابها عکس گرفتم
و پس از آن که عکسها ظاهر شد
متوجه شدم که سی و دو بار
از مادربزرگم عکس گرفتهام! [...]
به جنگل رفتم
از سنجابها عکس گرفتم
و پس از آن که عکسها ظاهر شد
متوجه شدم که سی و دو بار
از مادربزرگم عکس گرفتهام! [...]
صبح که بیدار شدم با غلغلک پرهای لطیف «چگل» بود که «کرم» آورده بود گذاشته بود کنار متکا و نوک لحاف را هم آرام کشیده بود رویش و چگل تکان که میخورد بالهای کوتاهاش میغلتید روی سر و صورتم و آخر سر هم از خواب پراندم. [...]
تنِ ما، حقیقتِ بیرحمِ ماست، گاهی کثیف است، با این همه اینجا «کثیف» همانقدر معنا دارد که «باشکوه». اگر بیملاحظه از مسائلی حرف میزنم که به شما مربوط است، به این دلیل است که حس میکنم به خودِ من هم مربوط است. [...]
جزوههای ناممکن | جزوه ۱۰ [...]
اما درون چیز پلشتی ست
که درون من است
هم جدا شده جایی آن بیرون
هم، گندیده
لاشهای ست این درون
که درون من است [...]
حالی که به نخجیر آیی از کشمیر
شالی از دریا آیی با
حالی که به آن گودی بی ما آیی
و سیاه آیی خوابایی از مخفیدر
حالی که ندانی که نمیدانی نه، دانی میدانی [...]
قطعهنویسی در مقامِ پاسخ، همزمان، نقیضِ یک پاسخگویی را در خود دارد: قطعه، نسبت به قطعاتِ دیگر، نه مستقل است نه موکول، نه تکمله است نه موجود، نه افزونه است نه الباقی، نه اصل است نه ذیلِ زائد بر اصل، نه صدر است نه ذیل، نه ضمیمه است نه خودِ شیء و هم زمان [...]
صد متر خونه با ده متر بالکن، تهویه مطبوع، طبقه پنجم با آسانسور، چشمانداز خوب، نورگیر عالی، اتاق خوابهای بزرگ که تو هر کدومش راحت یک قالی نه متری جا میشه. هزارو هفتصد و هشتاد واحد مسکونی تنها بخشی از جوایز ماست. لحظهای صدا در گوشش پیچید. [...]